نماز می خوانم
چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۱۰ ب.ظ
پنجره اتاقم روبه گل دسته های مسجدباز میشود...اذان میگویند،پا تند میکنم،پنجره راباز میکنم، آخرخدا کنارِ کفترهای مناره منتظرم است! چادرم را زیرگلویم سفت میکنم! وسلام میدهم..سلام میدهم و اذن میگیرم..."برای دوست داشتنت"...زمزمه میکنم:
"خدایااجازه هست؟"...
نسیمی بابوی اقاقیا می وزد...(مادرم همیشه میگفت:خیسی وضویت راخشک نکن!بگذارخدابرای توخشکش کند)...نسیم می وزد،صدایی میپیچد:اجازه هست،هست....کسی میپرسد:چکار میکنی؟ جواب میدهم: نمــــــــــــاز میخوانم....."
۹۶/۰۱/۰۹