قیمت بهشت

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هرچیزی را قیمتی است و قیمت بهشت نمازهای پنجگانه است

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هرچیزی را قیمتی است و قیمت بهشت نمازهای پنجگانه است

قیمت بهشت

من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد

یا رب العالمین

......................................

ویژگی های وبلاگ قیمت بهشت:

تولیدات وبلاگ یکی از ویژگی های ممتاز این وبلاگ است و این تولیدات در بخش های: پوستر، عکس نوشت، اینفوگرافیک ،کلیپ، پادکست صوتی، استیکر، پاورپوینت و... خواهد بود.

بخش یادداشت های شخصی وبلاگ خود به سه قسمت تقسیم می شود:

1) ایده های ترویج نماز من
2) حرف ها و توصیه های من
3) عربی نوشت های من

در قسمت عربی نوشت های من، متن های خود را به زبان عربی همراه با ترجمه جهت بهره مندی دوستان عرب زبان قرار میدهم.

دیگر موضوعات وبلاگ که از منابع دیگر استفاده شده است:
احکام نماز
احادیث و روایات
یادداشت ها و مقالات
شعر، داستان و متن ادبی
نماز در کلام خوبان
پرسش و پاسخ
کتاب نوشت و معرفی کتاب
فیلم و صوت
پوستر، عکس نوشت واینفوگرافیک



پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۶، ۱۰:۰۷ - Bahar 1999
    عالیツ

رابطه نماز با درمان پیامدهای طبییعی خلقت انسان

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۵۰ ق.ظ

بزرگی و سنگینی نماز/ ملاک مقبولیت نماز

آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 153 سوره بقره تأکید می کند: [خداوند] آنجا که مسئله نماز مطرح است نماز را با صبر ذکر می‌کند، ولی اثر را به نماز می‌دهد. در همان آیه 45 سوره بقره که بحثش قبلاً گذشت فرمود: ﴿و استعینوا بالصبر و الصلاة و إنّها لکبیرة إلاّ علی الخاشعین﴾؛ نماز چیز بسیار سنگینی است، اگر ما گفتیم از نماز کمک بگیرید؛ چون نماز یک امر سنگینی است.

یکی از بهترین علل تقرّب عبد به مولی نماز است ﴿و انها لکبیرةٌ﴾ ؛ خیلی سخت است و انسان خاشع است که این بار سنگین را به مقصد می‌رساند: ﴿الاّ علی الخاشعین﴾ نه یعنی نسبت به خاشعین کبیر نیست یعنی حملش برای خاشعین میسور است وگرنه نسبت به خاشعین هم کبیر است، سنگین است، عظیم است، لذا وقتی ائمه(علیهم السلام) هنگام ادای نماز می‌شد «ترتعدُّ فرائصه» ، درباره امام مجتبی(ع) دارد که دو پهلوی حضرت می‌تپید، ارتعاد داشت، حالت رعد داشت؛ برای این است که دارند یک امانت سنگینی را ادا می‌کنند.

وی در ادامه در تشریح ملاک مقبولیت نماز می گوید: اگر کسی صبح نمازش را خواند و در آن روز از فحشا و منکر نجات پیدا کرد، این مطمئن باشد که نماز او مقبول است و اگر نماز صبحش را خواند باز کماکان دست به فحشا و منکر زد، مطمئن باشد نماز او مقبول نیست؛ بین صحّت و قبول یک فرقی هست، اما علی ای حال اینجا فرمودند: نماز آن است که انسان را از زشتی باز بدارد...این چنین نیست که خدای سبحان مسئله قبول نماز را به قیامت واگذار کرده باشد، فرمود: در قیامت انسان روشن می‌شود، عده‌ای که اهل حسابند واقعاً می‌فهمند که نماز صبحشان قبول نشد، جبران می‌کنند یا نماز ظهر و عصرشان مقبول نشد، ترمیم می‌کنند. آنها که اهل حساب نیستند و اهل غفلتند در قیامت برایشان روشن می‌شود؛ اینکه گفتند: محاسبه کنید یعنی آثار عبادات را در خود بیابید اگر دیدید اثر برای شما ثابت نشد، بدانید مؤثر نیامده است؛ زیرا نماز مثلاً آن است که انسان را از زشتی باز بدارد.

این مفسر قرآن با اشاره به سیره بزرگان در استعانت از نماز تأکید می کند: جامع‌ترین سوره‌ای که خصوصیّات نماز را بیان کرد و آثار نماز را ذکر کرد همین سوره مبارکه معارج است که ملاحظه می‌فرمایید در این سوره خصوصیّات نماز را مشخص کرد، آنگاه فرمود: وقتی که نماز این است ﴿استعینوا بالصبر و الصلاة﴾، اینکه در شرح حال بزرگان دین می‌بینید هر وقت مشکلاتی برای اینها پیش می‌آمد، به مسجد رسمی شهر، به جامع شهر می‌رفتند و دو رکعت نماز می‌خواندند و مشکلشان حل می‌شد برای همین جهت است برای اینکه خدا نماز را معرّفی کرد، بعد فرمود: نماز این است به این نماز پناه ببرید از این نماز مدد بگیرید.

نقایص طبیعی انسان با نماز اصلاح می شود/ فطرت انسان به خدا و طبیعتش به طین برمی گردد

وی نماز را اصلاح کننده پیامدهای سوء بعد طبیعی خلقت انسان توصیف کرده و می گوید: در سوره معارج آیه 20 به بعد می‌فرماید به اینکه انسان یک فطرتی دارد و یک طبیعتی؛ فطرت انسان را در سوره مبارکه روم مشخص کرد که ﴿فأقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله﴾ این فطرت انسانی است که خدا را می‌خواهد، خدا را می‌طلبد و با فطرت توحید خلق شده است. یک طبیعتی هم دارد که بدن او از آن طبیعت تنظیم شده است که فرمود: ﴿انی خالق بشراً من طین ٭ فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین﴾ ؛ آن فطرتش را به خود نسبت داد و آن طبیعتش را به گِل نسبت داد؛ فرمود: من یک بشر معجونی آفریدم که بدن او مربوط به گِل اوست، جان او مربوط به من است: ﴿فإذا سویته و نفخت فیه من روحی﴾.

آیت الله جوادی آملی در بیان پیامدهای طبیعی انسان در سوره معارج تصریح می کند:.. فرمود: ﴿انّ الإنسان خلق هلوعاً ٭ اذا مسّه الشر جزوعا ٭ و اذا مسّه الخیر منوعاً﴾ ، این دردهایی که از طبیعت برخاست. خب، راه درمانش چیست؟ راه درمان هلوع بودن، جذوع بودن، منوع بودن چیست؟ ﴿اِلا المصلّین﴾؛ نماز است که همه این پیامدهای طبیعی را ترمیم می‌کند، نماز از فطرت برمی‌خیزد و سایه افکن است و این پیامدهای سوء طبیعی را رهبری می‌کند، پس هلوع بودن، جذوع بودن، منوع بودن که نشانه نقص طبیعی انسان هست با نماز اصلاح می‌شود ﴿إلاّ المصلین).

کسی که همواره به یاد خداست؛ دائم الصلاة است

وی در تبیین مفهوم مصلین تأکید می کند: ... در جوامع روایی ما آمده از بیانات معصومین(ع) که اگر کسی دائماً به یاد حقّ بود این مثل اینکه دائم الصلاة است. گذشته از آن اگر کسی دائماً به فکر نماز باشد هم به این فکر است که نماز خوانده قبلی را باطل نکند به فحشا و منکر، هم به این فکر است که برای نماز بعدی یک غذای حلال و لباس حلال در برکند، این دائماً به فکر نماز است، این شخصی که می‌گوید: من نماز ظهر را در پیش دارم باید با لباس حلال، با مکان حلال، با پوشاک حلال، با فکر حلال وارد نماز بشوم و همین کسی که می‌گوید: من نماز صبح را پشت سرگذاشتم آن نماز را از دست ندهم؛ این دائماً به فکر نماز است این‌چنین نیست که انسان دائماً در یکجایی مشغول رکوع و سجود باشد، خدای سبحان به نمازگزاران نماز جمعه که از بهترین و پرفضیلت‌ترین نمازها است، فرمود: ﴿فإذا قضیت الصلاة فانتشروا فی الأرض﴾ ؛ وقتی نمازتان را خواندید. بروید دنبال کارتان. این ‌چنین نیست که دائماً در مسجد باشید؛ کار و زندگیتان را هم حفظ بکنید، نمازتان را هم بخوانید...

ویژگی مصلین

این مفسر قرآن در ادامه به تبیین آثار نماز در درمان پیامدهای طبیعی انسان پرداخته و می افزاید: ... نماز آن است که انسان را به فکر محرومین متذکّر کند، نماز آن است که انسان را به فکر سائلین متذکّر کند... نمازگزار به یاد روز قیامت است ﴿و الذین هم من عذاب ربهم مشفقون﴾ ؛ نمازگزار از عذاب الهی هراسناک است، ﴿إنّ عذاب ربهم غیر مأمون﴾؛ کسی از عذاب خدا در امان نیست و به کسی امان نامه‌ نداده‌اند، که او از عذاب الهی برهد...

وی رعایت حریم عفاف را یکی دیگر از ویژگیهای نمازگزاران برشمرده و می گوید: ﴿و الذین هم لفروجهم حافظون﴾ ؛ نمازگزار انسان عفیف است. یعنی چه؟ اگر در سوره عنکبوت، فرمود: ﴿ان الصلاة تنهیٰ عن الفحشاء والمنکر﴾ ، آن اصل کلی را در سوره معارج تشریح کرد؛ شرحه، شرحه باز کرد، فرمود: نماز جلوی تکاثر را می‌گیرد، جلوی بی عفّتی را می‌گیرد، جلوی أمن از عذاب را می‌گیرد که أمن، أمن غافلانه است و مانند آن.

آیت الله جوادی آملی امانت‌داری و وفای به عهد را از دیگر خصیصه های نمازگزاران توصیف کرده و با اشاره به آیات قرآن یادآور می شود: ...﴿إلاّ علی ازواجهم أو ماملکت أیمانهم فإنّهم غیر ملومین ٭ فمن ابتغیٰ وراء ذلک فاولئک هم العادون ٭ والذین هم لأماناتهم وعهدهم راعون﴾ ؛ نمازگزار آن است که أمین باشد، نمازگزار آن است که به عهدش احترام بگذارد (هم عهد الهی را، هم عهد با مردم را) تعهّداتی که کرده است ایفاء کند.

وی در ادامه با تأکید بر شهادت نمازگزار به حق و عدل تصریح می کند: ﴿والذین هم بشهاداتهم قائمون﴾ ، هم حدوثاً هم بقاءً به حقّ شهادت می‌دهند. خب اگر نمازگزاری از ادای شهادت پرهیز کرد این نمازگزار واقعی نیست، یا قائم بر شهادت قسط نبود، نمازگزار واقعی نیست: ﴿والذین هم بشهاداتم قائمون﴾...خدای سبحان فرمود: انسان گرچه فطرتاً الهی و صبور است، ولی طبیعتاً جَزوع است و هلوع است. نماز جلوی این هلع و جزع را می‌گیرد، ﴿واذا مسه الخیر منوعاً﴾ بخیل است، ﴿و اذا مسه الشر جزوعاً ٭ ... الا المصلّین﴾ ، معلوم می‌شود یک نقشی دارد نماز که صبر را هم تثبیت می‌کند؛ از یک نظر صبر محصول نماز است و از یک طرفی هم به انسان گفته‌اند شما بر اطاعت هم صبر کنید حتّی صلات؛ به رسول اکرم فرمود: ﴿وامر أهلک بالصلاة واصطبر علیها﴾ ؛ انسانی هم که نماز می‌خواند بر این طاعت صبر می‌کند؛.

استعانت از خدا به وسیله صبر و نماز شرط تنزل نصرت الهی است

این مفسر برجسته قرآن تأکید می کند: صبر در هنگام طاعت شامل نماز هم می‌شود، انسان صابر است که نماز می‌خواند، ولی نماز جلوی جزع او را هم می‌گیرد؛ چون همه در یک راه‌اند، بی‌تابی که در مقابل صبر و استقامت است به وسیله نماز برطرف می‌شود، اگر احیاناً گفته شد «الصلوة عمود الدین» برای آن که صبر به برکت نماز پیدا می‌شود، گرچه خود نماز به وسیله صبر حاصل می‌شود، تا انسان صبر بر طاعت نداشته باشد مصلّی نیست. یک درجه از صبر است که به صلات کمک می‌کند و یک درجه قوی از صبر است که به وسیله صلات پیدا می‌شود، فرمود: انسان جزوع را نماز صبور می‌کند، معلوم می‌شود صلات عمود دین است. خب، انسان اگر از این رذائل درونی بخواهد برهد، باید نماز بخواند. اگر در برابر دشمن بخواهد پایدار باشد، باید صابر باشد و باید اهل صلات باشد.

آیت الله جوادی آملی استعانت از خدا به وسیله صبر و نماز را شرط تنزل نصرت الهی خوانده و تصریح می کند: پس خدایی که فرمود: نصر پیش من است. خدایی که فرمود: معین و مستعان غیر از من أحدی نیست، راه به ما نشان داد، فرمود: این‌چنین نیست که رایگان من شما را پیروز کنم. این نظام، نظام حرکت و کار است، اگر بخواهید کمک به شما برسد، اهل نماز باشید...

مفهوم صبر از منظر روایات اسلامی

وی در ادامه به تبیین مفهوم صبر از منظر روایات اسلامی پرداخته و با اشاره به اینکه صبر غیر از سکوت است، می گوید: صبر صفت انسان آزاده است. یک انسان آزادمنش صابر است، صبر، نه نشانه ذلت است، و نه سکوت، به معنای صبر است، نه تحمل ظلم به معنای صبر است، نه بی‌تفاوتی به معنای صبر است، نه کم‌حوصله‌گی به معنای صبر است؛ صبر اصولاً آن حرّیت و آزادی را می‌گویند: کتاب شریف اصول کافی جلد دو «کتاب الایمان و الکفر»، بابی است به نام «باب الصبر»، روایات فراوانی در این باب است که از ائمه(علیهم السلام) رسیده است: «الصبر رأس الایمان» یا «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد فإذا ذهب الرأس ذهب الجسد کذلک إذا ذهب الصبر ذهب الایمان»، این روایات فراوان است.

این مدرس عالی حوزه با بیان اینکه صبر نشان آزادگی است، تأکید می کند: ابی بصیر از امام ششم(ع) نقل می‌کند: «عن ابی بصیر قال سمعت ابا عبد الله(ع) یقول: إن الحر حرٌّ علی جمیع أحواله» ؛ یک انسان آزاده، آزاد است در همه حالات؛ چون حرّیت برای او ملکه است، حال نیست که گاهی آزاد باشد، گاهی برده. یک انسان آزاد، همیشه آزاده است: «إن الحر حرٌ علی جمیع احواله إن نابته نائبةٌ صبر لها»؛ اگر یک نائبه و رویداد دردناکی به او اصابت کند، در برابر این رویداد صبر می‌کند، «و ان تداکت علیه المصائب لم تکسره»؛ اگر مصیبت‌های دردناک فشار بیاورد، بکوبد او را، مندکش بکند، باز او شکسته نمی‌شود، «و ان اسر و قهر و استبدل بالیسر عسراً»؛ اگر چه مقهور بشود، اسیر بشود، آسانی و یسر او به عسر و دشواری تبدیل بشود، در همه این حالات او آزاده است، «کما کان یوسف الصدیق الامین(ع) لم یضرر حریته ان استعبد و قهر و أسر» ؛ آن وقتی که به چاه افتاد آزاده بود، آن وقتی که به زندان افتاد آزاده بود، چیزی از آزادی او نکاست، نه قهر، نه استعباد، (آن وقتی که او را به عنوان بنده فروختند: ﴿و شروه بثمنٍ بخسٍ دراهم معدوده﴾ او را به عنوان یک عبد فروختند)، گرچه به عنوان بنده خریده شد، ولی او در حقیقت آزاد بود و روح آزادگی داشت: «لم یضرر حریته ان استعبد و قهر و اسر و لم تضرره ظلمة الجبّ و وحشته»؛ تاریکی جب و چاه و وحشت چاه او را از آزادی نینداخت، در همه حالات انسان آزاده بود، نه اهل گلایه و شکایت بود و نه اهل توسل به غیر حق.

آیت الله جوادی آملی در ادامه می افزاید: آنگاه فرمود: در اثر آزادی او خدای سبحان بر او منت نهاد که «و ما ناله أن منّ الله علیه فجعل الجبار العاتی له عبداً»؛ خدای سبحان آن جباری که اهل عُتُو و استکبار بود، بنده او قرار داد «بعد إذ کان له مالکاً فارسله و رحم به أمةً و کذلک الصبر یعقِّب خیراً فاصبروا و وطّنوا أنفسکم علی الصبر توجروا» ؛ حضرت فرمود به اینکه این مخصوص یوسف صدیق نیست، هر امتی اگر صابر باشد، به جایی می‌رسد که دماغ آن مستکبران را به خاک می‌مالد و آنها که داعیه قدرت داشتند آنها را مقهور خود می‌کند و انسان صابر مأجور است.

وی تأکید می کند: و باز در همین باب شریف مسئله صبر را به عنوان مردانگی و رادمردی مطرح می‌کند، روایت 22 این باب این است که امام باقر(ع) طبق این نقل فرمود: «مروة الصبر» ؛ مُروَّة همان مروءة است یعنی مردانگی، اصولاً مرد را مرد می‌گویند بخاطر مُروئتش؛ چه اینکه امت را امت گفته‌اند برای اینکه اَمام و إمامی دارد یا قوم می‌گویند برای اینکه اهل قیام است؛ مرد را هم مرد گفتند برای مُروءتش «مُرُوَّة الصبر فی حال الحاجة والفاقة والتعفف و الغنیٰ أکثر من مروّة الاِعطاء» ؛ مردانگی که در انسان نیازمند است و انسان نیازمند حیثیتش را حفظ کند و از کسی چیزی طلب نکند، بالاتر از مردانگی بخشندگان است که می‌بخشند. آن که دارد و می‌بخشد، اهل مروءة و مردانگی است. آن‌ که ندارد و بی‌اعتناست، مردانگی‌اش بیشتر است. پس صبر یک مروءة و مردانگی است، یک آزادگی است؛ نه صبر یعنی سکوت، صبر یعنی انظلام، صبر یعنی خاموشی. صبر یعنی «حریت» یعنی اگر کسی در برابر مشکلات ایستاد و به غیر خدا پناه نبرد و آزاده بود انسان صابر است.

آیت الله جوادی آملی در پایان تفسیر آیه 153 سوره بقره خاطرنشان می کند: پس ﴿ان الله مع الصابرین﴾ به منزله «ان الله مع الاحرار» است؛ خدا با آزادگان است و کسی آزاده است که از بردگی شهوت و غضبِ درون برهد؛ چون «عبد الشهوة أذلّ من عبد الرق» ؛ اگر کسی خواهان شهوت خود بود و به میل شهوت خود عمل کرد، این از برده زرخرید بیرون ذلیل و فرومایه‌تر است؛ چون آن بنده زرخرید ممکن است در اثر تقوا. به کرامت برسد و این انسانی که به حسب ظاهر آزاد است، ولی برده شهوت است به هوس کار می‌کند، به فرومایگی تن در می‌دهد. این از بیانات حضرت امیر(ع) است که فرمود: «عبد الشهوة أذلّ من عبد الرّق» .


منبع: خبرگزاری مهر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۵
حدیث ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی